این قافله عمر عجب میگذرد...
سلامی تلخ ...
بیایم از در کنار هم بودن استفاده کنیم چون زمان دگ هیچوقت تکرار نمیشه.
چقدر سخته حسرت داشته هایی رو بخوریم که وقتی داشتیم بهش توجه نداشتیم.
"""شاد باشید"""
داشتم فکر می کردم یه جمله به خودم گفتم که فکر کنم ارزش به اشتراک گذاشتنو داشت...
تکراری نشی...
سعی کن در زندگی خود را برای دیگران آرام آرام ورق بزنی تا زود رفتارهایت
برایشان تکراری نشود...
خدا را دوست دارم ...
خدا را دوست دارم به خاطر اينكهwallpaper ام راup date ميكند.
خدا را دوست دارم به خاطر اينكه با اينكه خيلي بدم من را log off نميكند.
خدا را دوست دارم به خاطر اينكه همه چيز مرا ميداند وليsend to all نميكند.
چرا ...
سوسیس و خیار شور و ایستک و نوشابه میخری چرا مغازه دار چپ چپ
نگامی کنه...
زبان هیچ استخوانی ندارد...
اما انقدر برنده هست که بتواند قلبی را در هم بشکند...
مراقب زبانت باش...
حماقت یعنی
میدونی بهترین دوست کیه ...
کسی که اولین قطره اشکتو میبینه.
دومی رو پاک می کنه و ...
سومی رو تبدیل به خنده می کنه ...
رسم زمونه ...
که یهویه مازراتی جلوی پاشون ترمز کرد . . .
دختره به پسر گفت :
خوش گذشت اما من همیشه نمیتونم پیاده راه برم .... کار نداری؟!! بای ...!
دختره نشست تو ماشین
راننده بهش گفت : خانوم ببخشید میشه پیاده بشی؟ ... من راننده این اقا هستم !!!!
عشق ...
هنگامی که روح در تو دمیده می شود:
در شکم یک زن هستی ...
هنگامی که گریه می کنی:
در آغوش یک زن هستی...
هنگامی که عاشق می شوی:
در قلب یک زن هستی...
زن امانت است نه برای اهانت ...
این آهنگ حرف دل آدمای عاشقه ... دانلود ...
عزیزم: آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی ...
آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی،
اگر هنگام غذا خوردن لباسهایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم
اگر صحبت هایم تکراری و خسته کننده است
صبور باش و درکم کن
یادت بیاور وقتی کوچک بودی مجبور میشدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم
برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور میشدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم
وقتی نمیخواهم به حمام بروم مرا سرزنش و شرمنده نکن
وقتی بی خبر از پیشرفتها و دنیای امروز سوالاتی میکنم، با تمسخر به من ننگر
وقتی برای ادای کلمات یا مطلبی حافظه ام یاری نمیکند، فرصت بده و عصبانی نشو
وقتی پاهایم توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده، همانگونه که تو اولین قدمهایت را کنار من برمیداشتی.
زمانی که میگویم دیگر نمیخواهم زنده بمانم و میخواهم بمیرم، عصبانی نشو؛ روزی خود میفهمی
از اینکه در کنارت و مزاحم تو هستم، خسته و عصبانی نشو.
یاریم کن همانگونه که من یاریت کردم.
کمک کن تا با نیرو و شکیبایی تو این راه را به پایان برسانم
